سخن چینی
یکی از آفات زبان که که در اخلاق اسلامی از رذایل اخلاقی به شمار می رود، سخن چینی یا نمّامی است. سخن چینی غالبا به این گفته می شود که سخن کسی را که پشت سر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت! یا نسبت به تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سرّ و پردهدری و متضمن بدگوئی و سعایت است.
سخنچینی در قرآن
قرآن مجید در نکوهش سخن چینی می فرماید: «وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر هر عیب جوی سخن چین.
در مورد دیگر می فرماید: «هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ»؛ از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن.
و در آیه دیگر می فرماید: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِک زَنیمٍ»؛ سخن چین کینه توز و خشن و بدنام (بی اصل و نسب) است.
قرآن مجید از سخن چین به عنوان «زنیم» یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است.
راغب اصفهانی می گوید: زنیم به کسی گفته می شود که به طایفه ای منسوب شده ولی در واقع از آن ها نیست. (سپس می گوید:) ریشه این لغت از زنمه به معنی زائده و آویزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گویی شخص سخن چین در میان قوم خود مثل یک موجود زیادی و وصله ناهمرنگی است که بدون دلیل به آن ها منتسب شده و گویی مانند کسی است که اصل و نسب روشن و درستی ندارد.
مرحوم فیض کاشانی نیز در محجّة البیضاء از عبدالله بن مبارک نقل می کند: زنیم کسی است که از زنا متولد شده و همه چیز را در همه جا بازگو می کند. سپس می گوید: عبدالله بن مبارک این تفسیر را از آیه شریفه «عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِک زَنِیمٍ» برداشت کرده است.
قرآن مجید به کسانی که با نمّامی و سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم برمی افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید می کند، چنان که درباره همسر ابولهب به نام امّ جمیل می فرماید: «وَامْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ»؛ زن او (ابی لهب) هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است.
امّ جمیل ـ دختر حرب، خواهر ابوسفیان و عمه معاویه ـ یکی از زنان ابولهب بود که از دشمنان سرسخت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم به شمار می رفت. به هر حال، چون ابولهب خود آتش افروز بود، زن او نیز فتنه انگیز بود و در این راه کوشش بسیار می کرد و تا آن جا که قدرت و توان داشت از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحاب ایشان اخباری کسب می کرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش می داد و به همین جهت خدای متعال این گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور کلی سرنوشت هر کس که نمّامی کند آتش دوزخ است.
سخنچینی در روایات
در روایات سخن چینی به شدت مورد مذمّت قرار گرفته است و عذاب های سختی برای آن شمرده است:
الف) نمّام شریرترین افراد است:
رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند.
امیرمؤمنان علیه السّلام فرمود: بدترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند.
و در ضمن حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: دشمن ترین شما نزد خدا کسانی هستند که برای سخن چینی بین دوستان کوشش می کنند و جمعیت های متشکل را پراکنده می سازند و کارشان تفرقه افکنی میان انجمن ها و عیب جویی از پاکان و نیکان است.
ب) سخن چینی و عذاب قبر:
از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ و َالْکذِبِ؛ عذاب قبر به خاطر سخن چینی و غیبت و دروغ است.
و نیز امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: عَذَابُ الْقَبْرِ یکونُ مِنَ النَّمِیمَةِ...؛ عذاب قبر به خاطر سخن چینی است.
ج) سخن چین وارد بهشت نمی شود:
در روایات متعددی به این مطلب تصریح شده است که سخن چین و کسی که برای برهم زدن وحدت مردم قدم بر می دارد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمین می شود اهل بهشت نیست.
رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ؛ سخن چین وارد بهشت نمی شود.
و در حدیث دیگری فرمود: لَایدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ؛ سخن چین وارد بهشت نمی شود.
امام باقر علیه السّلام فرمود: الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَی الْقَتَّاتِینَ الْمَشَّاءِینَ بِالنَّمِیمَة؛ بهشت بر قتّاتین یعنی کسانی که برای فساد بین مردم گام بر می دارند حرام است.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَرْبَعَةٌ لَایدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکاهِنُ و َالْمُنَافِقُ و َمُدْمِنُ الْخَمْرِ و َالْقَتَّاتُ و َهُوَ النَّمَّامُ؛ چهار کس از رفتن به بهشت محرومند: کاهن، منافق، دائم الخمر آن که به خوردن شراب معتاد است و سخن چین.
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ یعْنِی نَمَّاماً وَ قَالَ صلی الله علیه و آله یقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَی الْمَنَّانِ وَ الْبَخِیلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام؛ خدای عزّوجلّ می فرماید: بهشت را بر چند گروه حرام کرده ام که یکی از آن ها سخن چین است.
مرحوم شهید ثانی روایتی نقل می کند که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالََ لَهَا تَکلَّمِی فَقَالَتْ سَعَدَ مَنْ دَخَلَنِی، قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُه وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لاَ یسْکنُ فِیک ثَمَانَیةَ نَفَرٍ مِنْ اْلنَّاسِ... وَلَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّام؛ هنگامی که خدای عزوجل بهشت را آفرید به او فرمود: سخن بگو. بهشت این گونه سخن گفت: هر کس وارد بر من شود سعادتمند است. سپس خدای جبّار فرمود: به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سکنی نمی گزینند که یکی از آنها نمّام است.
د) سخن چین در صحرای محشر:
از براء بن عازب نقل شده است که معاذ بن جبل در منزل أبو ایوب انصاری نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نشسته بود. معاذ عرض کرد: یا رسول اللّه نظر شما درباره این آیه که می فرماید: «یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا» چیست؟ فرمود: ... ده صنف از امّت من پراکنده محشور می شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا کرده و چهره هایشان را مسخ نموده است. بعضی از آنان به صورت میمون هستند، بعضی به صورت خوک، ... آنگاه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آنان که به صورت میمون محشور می شـوند سخن چینانند.
هـ) نمّام از رحمت خدا دور است:
مطابق با روایتی گناه سخن چینی چندان زیاد است که اگر یک نمّام در میان مردمی زندگی کند رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد:
رُوِی أَنَّ مُوسَی علیه السلام اسْتَسْقَی لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیهِ أَنِّی لَا أَسْتَجِیبُ لَک و َلَالِمَنْ مَعَک وَ فِیکمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَی النَّمِیمَةَ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام یا رَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّی نُخْرِجَهُ مِنْ بَینِنَا فَقَالَ یا مُوسَی أَنْهَاکمْ عَنِ النَّمِیمَةِ و َأَکونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا؛ در زمان حضرت موسی در میان بنی اسرائیل خشکسالی شدیدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عده ای دیگر بیرون رفت ولی هر چه دعا کرد اثری نبخشید و باران نیامد. حضرت در این باره مناجات کرد، از جانب پروردگار به او وحی شد: در میان شما یک نفر هست که زیاد سخن چینی می کند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمی کنم. حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی کند تا وی را از میان خویش بیرون کنند. خدای متعال فرمود: من شما را از نمّامی نهی می کنم، چگونه او را به شما معرفی کنم و خود مرتکب نمّامی شوم؟ حضرت موسی این مطلب را با قوم خود در میان گذارد، کسی که نمّام بود متنبّه شد و توبه کرد، آن گاه خداوند باران رحمت خود را بر آن ها فرو فرستاد.
پانویس
- ↑ جامع السعادات، مهدی نراقی، ترجمه سید جلا الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶، ج۲، ص ۵۴۴
- ↑ سوره همزه،آیه۱
- ↑ سوره قلم،آیه۱۱
- ↑ سوره قلم،آیه۱۳
- ↑ سوره قلم،آیه۱۳
- ↑ سوره مسد،آیه۴
- ↑ کافی، ج۲، ص۳۶۹
- ↑ کافی، ج۲، ص۳۶۹
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۰
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۰
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۵
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۸
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۵
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۶
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۳۰۹
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۴
- ↑ کشف الریبة، ص۴۲
- ↑ سوره نبأ،آیه ۱۸
- ↑ بحارالانوار، ج۷، ص۸۹
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۸
منابع
- گروهی از پژوهشگران، سخن چینی، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین، بازیابی: ۲ بهمن ۱۳۹۱.
- جامع السعادات، محمدمهدی نراقی، ترجمه سید جلا الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶.